محل تبلیغات شما
چه غریب ماندی ای دل، نه غمی، نه غمگساری نه به انتظار یاری ، نه ز یار انتظاری غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد که دگر بدین گرانی نتوان کشید یاری چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان که به هفت آسمانش نه ستاره ای ست باری دل من! چه حیف بودی که چنین ز کار ماندی چه هنر به کار بندم که نماند وقت کاری نرسید آن که ماهی به تو پرتوی رساند دل آبگینه بشکن که نماند جز غباری همه عمر چشم بودم که مگر گلی بخندد دگر ای امید خون شو که فرو خلید خاری سحرم کشیده خنجر که چرا شبت

بعضیها عجیب هستند.

بیر حوصـــله لی ســوز قــــانان اولــسایدی دییردیم

چه غریب ماندی ای دل !

ای ,دل ,ماندی ,غریب ,دگر ,کار ,که نماند ,ماندی ای ,چه غریب ,غریب ماندی ,ماهی به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فان32 شرکت خدمات حسابداری آریا سپهر زنده رود